معنی بندر بلغارستان

لغت نامه دهخدا

بلغارستان

بلغارستان. [ب ُ رِ] (اِخ) جمهوری سوسیالیستی واقع در جنوب شرقی اروپا در شبه جزیره ٔ بالکان. وسعت آن 110840 کیلومتر مربع و جمعیتش 7629254 تن است. از شمال به دریای سیاه از جنوب به قسمت اروپایی ترکیه و یونان، از غرب به یوگسلاوی، و از شرق به رومانی محدود است. پایتخت آن صوفیه و بندر عمده ٔ آن وارنا و شهرهای مهم آن پلودیوو روسیه است. کوههای بالکان از آن می گذرد و رودهای دانوب و سروما و مارتیسا آن را مشروب میسازد. سکنه ٔ آن بیشتر ارتدوکس یونانی و عده ای نیز مسلمانند. در سال 1950 م. اخراج سکنه ٔ ترک که در حدود 250هزار تن می باشند آغاز گردید. این سرزمین در سال 660 م. بتصرف دسته هائی از بلغارهای شرقی درآمد. و در سالهای 1018-1186م. مطیع دولت بیزانس بود. در زمان ایوان دوم به اوج عظمت خود رسید. در سال 1330 م. خراجگزار صربستان شد. در دوره ٔ سلطان بایزید اول عثمانیها بلغارستان را گرفتند (1393م.) و آنرا بکلی به خاک خود ملحق کردند. در سال 1908 م. فردیناند بلغارستان را مستقل اعلام کرد و عنوان تزار بخود داد. در جنگ بین الملل اول بلغارستان از دول مرکزی بود. و در جنگ بین الملل دوم به محور پیوست (1941م.) و قسمتهایی از یوگسلاوی و یونان را اشغال کرد. در سپتامبر 1944 م. روسیه به بلغارستان اعلان جنگ داد و به آن هجوم برد. دولتی ائتلافی و طرفدار روسیه بر سر کار آمد، و کمی بعد دولتی کمونیست جای آن را گرفت. در سال 1946م. سلطنت ملغی شد و در 15 سپتامبر 1946 م. جمهوری خلق بلغارستان تشکیل یافت. در 1947 م. کمونیستها قانون اساسی جدیدی آوردند و صنایع و معادن را ملی کردند. بلغارستان عضو معاهده ٔ ورشو است و در سال 1955م. به عضویت سازمان ملل متحد پذیرفته شد. کشوریست غله خیز و دارای انگور و توتون وگل. مراتع وسیع و منابع زغال سنگ و لینییت و سرب و غیره در آن است. (از دایرهالمعارف فارسی) (از فرهنگ فارسی معین). و رجوع به بلغار در معنی اسم خاص شود.


بندر

بندر. [ب َ دَ] (اِخ) نام شهری است در غرجه. (فرهنگ اسدی):
بسی خسرو نامور پیش از او
شدستند زی بندر و ساربان.
دیباجی (از فرهنگ اسدی چ اقبال ص 161).

بندر. [ب َ دَ] (اِ) محلی باشد که قافله و تجار در آن بسیار آیند و روند. (برهان). کنار دریا که جای بستن کشتی باشد و معنی هر شهری که بر کناره ٔ دریای محیط واقع باشد. (از غیاث). محلی باشد که قافله و تجار بسیار بر آن صادر ووارد شود و بیشتر آن بر لب دریاها و رودهای بزرگ باشد چنانکه در فارس زیاده از بیست بندر بر لب دریا است و اصل آن بُندَر است که بار و بنه در آنجا نهند و اسکله گویند و اسکله ترکی است و بمعنی معبر بحر آمده. (انجمن آرا) (آنندراج). لنگرگاه کشتی از کناره ٔ دریا که کاروان و تجار در آن بسیار آیند و روند و کشتی مال التجاره ها بدان جا آرند و از آنجا برند. ج، بنادر. (یادداشت بخط مؤلف). محلی است در ساحل دریا یا رودخانه که محل توقف و بارگیری و باراندازی وسایل نقلیه ٔ دریایی است، و آن معمولاً شامل انبارها و جرثقیلهاو وسایل فنی دیگر نیز هست. شهر ساحلی، بندرگاه. توضیح: این کلمه بهمین صورت معرب شده جمع آن «بنادر» آید. (فرهنگ فارسی معین): روزی بتماشا بیرون رفته بود نزدیک آن بندر رسید. (قصص الانبیاء ص 177).


باش بندر

باش بندر. [ب َ دَ] (ترکی، اِ مرکب) شهبندر. رئیس امور مربوط به بندر.


بندر گز

بندر گز. [ب َ دَ رِ گ َ] (اِخ) معرب آن بندر جز است. بندری است در کنار جنوب شرقی بحر خزر. از بخشهای گرگان که 4000 تن جمعیت دارد. این بندر در 48کیلومتری باختر گرگان و 20کیلومتری جنوب بندر شاه قرار دارد. اولین ایستگاه از بندر شاه بطرف تهران بندر گز میباشد. (فرهنگ فارسی معین). بندر گز مرکز بخش و در گذشته قبل از احداث بندر شاه اهمیت بیشتری داشته است. بندر گز قبل از احداث بندر شاه، بندر شهرهای گرگان، شاهرود و دامغان محسوب میشد ولی پس از احداث بندر شاه و عقب نشینی آب دریای مازندران اهمیت خود را از دست داد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).

فرهنگ عمید

بندر

جایی در کنار دریا که محل توقف، بار انداختن، یا بارگیری کشتی‌ها است، بندرگاه،
هر شهری که در کنار دریا باشد،
* بندر آزاد: بندری در یک کشور که ورود و خروج و باراندازی و بارگیری برای کشتی‌های سایر کشورها در آن‌جا آزاد است،


باش بندر

رئیس بندر، شاهِ بندر، شهِ بندر،


شاه بندر

دریافت‌کنندۀ عوارض گمرکی، رئیس بندر، رئیس بازرگانان،
بندر بزرگ،
بندر آزاد،

واژه پیشنهادی

مترادف و متضاد زبان فارسی

بندر

دریاکنار، دریابار، شهرساحلی، ساحل، بارانداز، بندرگاه، لنگرگاه

فرهنگ فارسی هوشیار

بندر

محلی است که قافله و تجار در آن جا بسیار آمد و رفت می کنند، شهری که بر کناره دریای محیط واقع باشد


شاه بندر

‎ رئیس بندر، رئیس بازرگانان دولتی رئیس التجار، دریافت کننده خراج گیرنده مالیات، کنسول دولت عثمانی (قاجاریه)، بندر (بزرگ) .

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

بندر بلغارستان

2000

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری